یادداشت وارده// سهیل سروش نیا وبلاگ مسدود شده بند 209
دیری است مفاهیم، در این مرز جغرافیایی استحاله شده اند. عشق، آزادگی، ایمان و ده ها سرود زیبای دیگر هستی، تنها واژه هایشان پابرجا مانده و مفهوم واژه به نهایت خفیف شده است. در این زمانه بی معنایی واژه ها، جمعی بر خواستند، پرچم احیای مفاهیم را به دست گرفتند و به نبرد با وجدانهای ناپاک و وجدانهای خفته رفتند. وجدانهای آلوده، پرچم را شکستند، زدند، کشتند و به اسارت بردند و وجدانهای خفته به تماشا نشستند.
این پایان راه بود اگر آنها نبودند. این انتهای مسیر بود اگر آنها در اسارت جسم، روح خود را نیز به بند پاسبان میسپردند
آری پرچم شکسته و فریاد خفه شد اما اینان چنان ایستادند که دیگر ضرورتی به پرچم نبود. اکنون اسیران مان نماد و پرچم مفاهیم به یغما رفته شده اند و وجودشان آن مفاهیم را فریاد میکند. اصلا خود خود خود عشق، مترادف آزادگی و معنای ایمان شدند.
عزیزان در بند! اکنون حضورتان عینیت تمام نمای انسانیت است. روحتان که بلند بالاست، جسمتان را نیز پاس بدارید که هیبتتان بیرقهای برافراشته آزادگی در این روزگار است.